Monday, November 16, 2009

مبانی بازاریابی ونقش آن دربهبود صنعت توريسم

سازمانها در هردوبخش خصوصی وعمومی برای اینکه بتوانند درصحنه رقابت بازار صنعت جهانگردی باقی بمانند باید مشتریان خود را بشناسند واز خواسته آنان آگاه شوند.

آنها همچنین باید بتوانند این مشتریان بالقوه رااز محصولات وخدمات خود آگاه سازند ، آنها را متقاعد و به آنها تلقین کنند که به نفع شان است که به صورت مشتریان واقعی آنها درآیند ، یعنی به محل ها ومقصدهای مورد نظر که با همین هدف تدارک دیده شده است مسافرت کنند . بازاریابی در صنعت جهانگردی به این امور مربوط می شود. درکشورهایی که می خواهند از فعالیتهای جهانگرد یسود ببرند، سازمان های ملی جهانگردی این کار را بر عهده می گیرد. در جامعه هایی که باید بر سر جلب نظر مسافران آینده رقابت کنند سازمان های سیاحتی وجهانگردی در فرایند بازاریابی خود به گروه های فرهنگی خاص توجه می کنند وهمواره برجذابیت های ویژه محصولاتی که عرضه می کنند،تاکید می نمایند.

احتمال زیادی دارد که موفقیت سازمان هایی که در بخش خصوصی فعالیت می کنند درگرو بازاریابی اثربخش وعرضه خدماتی جالب در امر رفت و برگشت با هواپیما، داشتن اتاق هایی درمیهمانخانه های زنجیره ای یا راه انداختن گروه های تفریحی ومسافران خاص باشد . در این فصل به طور مفصل درباره مفاهیم بازاریابی بحث می کنیم واینکه اهمیت بازاریابی درصنعت جهانگردی وسیستم اقتصاد جهانی (ازنظرجهانگردی) یک مسئله زیربنایی به حساب می آید.

مفاهیم بازاریابی:

مقصود از بازاریابی همه فعالیتها و فرایندهایی است که در راه گرد هم آوردن خریدار و فروشنده انجام می شود وآن عبارت است از : « خلق، توزیع ، تبلیغ، ترویج وگسترش ، قیمت گذاری و ارائه عقیده ها ونظرات جدید برای تسهیل دادوستد ومحیطی پویا » ( به نوشته پراید وفرول ، 1995)

هنگامی که دربازاریابی بتوان محصول یا خدمتی مناسب را در مکان وزمانی مناسب به دست مشتری مناسب داد، نتیجه کارسود به بار می آورد ومشتری از این کار راضی خواهد بود.

شیوه بازاریابی یک سازمان نشان دهنده این است که چگونه از فلسفه های گوناگون واصولی بازاریابی استفاده می کند. دربازاریابی مثل هر رشته علمی دیگر، درطول زمان توری هایی ارائه می شود، آنها تغییر می کنند، به گونه ای که شیوه بازاریابی نیک سازمان که دربخش جهانگردی کنونی فعالیت می کند با کارهایی که درگذشته انجام می داد، متفاوت است . باوجود اینکه این رویه ها فرق می کنند، ولی تاحد زیادی بیانگر مفاهیم بازاریابی یا فلسفه های زیر می باشند.

* مفهوم محصول: این مفهوم یا اصل بر این اساس قرار دارد که مشتری به قیمت ودر دسترس بودن جنس توجه می کند . بنابراین کار یا وظیفه مدیریت این است که کالا یا خدمت رابه قیمتی بسیار پایین وبا راندمانی بالا عرضه کند وبرای اینکه جنس در صحنه رقابت باقی بماند باید دارای این ویژگی ها باشد. باتوجه به این مفهوم ، اغلب، مدیر می کوشد تا نوعی ذهنیت از جنس بوجود آورد واین ذهنیت رابپذیرد،درحالی که به تغییراتی که درنیازها وخواسته های مشتری رخ می دهد ، هیچ توجهی نمی کند. برای مثال صنعت جهانگردی درنخستین مرحله های پیدایش خود ، یعنی از دهه 1950 تا دهه 1970 شاهد مهمانخانه هایی بود که تنها یک نوع اتاق یا تختخواب ارائهمی کردند ویا میهمان پذیرهایی که تنها یک یا دونوع غذا ارائه می دادند ومالکان این سازمان ها ودست اندرکاران یا مجریان آنها کاری بسیارساده انجام می دادند، مشتری می توانست آن رابپذیرد یا نپذیرد . درمحیطی بدون رقابت صاحب چنین بنگاهی می توانست به نتیجه های خوبی دست یابد . ولی دربازارهای امروزی این مفهوم برپایه انتخاب قرار گرفته است وتولید کننده باید به حق انتخاب مشتری توجه کند، وازسوی دیگر بکوشد آنها راباهزینه های پایین ونیز بسیار متنوع تولید وعرضه کند.

* مفهوم تولید. این مفهوم هم همانند مفهوم محصول است ولی تنها بر خدمت یا خود محصول متمرکز می گردد. درچنین حالتی هدف، تولید چیزی است که در رؤیای دیگری قرار دارد وعرضه خدمت یا محصولی است که وی انتظار دارد بازار خواهان آن باشد. این گفتار که « آن را ارائه کنید ومردم از آن استقبال خواهند کرد» می تواند به بهترین شکل بیانگر این فلسفه باشد، نمونه ای از محصول و تولید را می توان درمغازه هایی که موادغذایی سریع یا سرپایی (ساندویچ) ارائه می کنند مشاهده کرد، زیرا در این مکان ها اقلام غذا محدود است ، تولیدکنترل شده است ، غذا به سرعت وباقیمت پایین ارائه می شود وهمین ویژگی ها باعث می شود که مشتریان زیادی در سراسر دنیا به این مکان ها روی آورند.

برگرفته از وبلاگ http://karimi-tourism.blogfa.com

No comments: